گلوله های شخصیت موجه ملی به شیخ
به گزارش محفل انتظار درگیری با این شخصیت موجهِ ملی را نداشت و اصلا گمان نمی کرد ضد اش اسلحه بکشد اما اسماعیل قزاق، گماشته وی در کمال ناباوری پس از شناسایی مخفیگاهش با دستور کلنل روس، کار را تمام می کند و شیخ با شلیک چند گلوله به شهادت رسید.
به گزارش محفل به نقل از ایسنا، ۲۱ شهریور صد و یکمین سالگرد شهادت شیخ محمد خیابانی تبریزی در سال ۱۲۹۹ است. همان شیخی که شوهر عمه آیت الله سیدعلی خامنه ای، رهبر انقلاب اسلامی است.
چهار سال پس از شهادت ستارخان و باقرخان سرداران ملی تبریزی و ۱۳ سال پس از کشته شدن میرزا ابراهیم آقا تبریزی، نماینده تبریز در دور اول مجلس شورای ملی به جرم ایستادن در مقابل ظلم و ستم حکومت احمدشاه قاجار و اعتراض به استیلای پادشاهی بریتانیا بر چاههای نفت و گاز ایران، با شلیک چند گلوله به شهادت رسید.
نطق های آگاهی بخش شیخ
وی در مقاله ای که در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۲۹۹ در روزنامه تجدد چاپ کرد، نوشت: «تا وقتی که آذربایجان زنده است و آزادی خواهان او زنده هستند قانون اساسی بی حمایت و بی دفاع نخواهد ماند. دست به قانون اساسی ما نزنید! این است پس از این ندایی که از آفاق آذربایجان بلند شده لرزه بر اندام متجاسرین خواهد انداخت. آزادی خواهان آذربایجان قیام کرده اند تا این هرج و مرج طاقت فرسا را خاتمه دهند، فراموشکاران را با صدای زنده باد قانون اساسی بیدار و متنبه سازند و به جهت اینکه در آتیه چنان توطئه دیگری برضد قانون اساسی در کله های ماجراجو پخته نشود، تدابیر احتیاطیه کافی را اتخاذ می نماید.»
شیخ هشدار داد: «ما می خواستیم دزدهای بدوی و راهزنان وحشی از حریم مملکت تطهیر و ازاله شوند. ما می خواستیم اصول استبداد، غارت و چپاول از ایران طرد و تبعید و الی الابد شود. ما می خواستیم جان و مال دموکراسی ایران تحت امان باشد و از دستبرد عناصر ضاره و عوامل طفیلی محفوظ بماند. حالا میبینیم نه این که فقط هیچیک از این آمال از قوه به فعل نیامده و یک صورت واقعیت نگرفته است ولی ضمناً و ضمیمتاً آزادی، آزادی فکر، آزادی وجدان، مصونیت شخصی یکی پس از دیگری گرفتار تعارضات یک مشت غارتگر و وحشیِ اجتماعی و سیاسی شد.»
او افزود: «۱۴ سال پیش از این، ایرانیان قیام نمودند، خواستند عناصر طفیلی و فئودال ها و بورژواها، همان عوامل هرج و مرج و استبداد را از میان خودشان اخراج کنند و یک قانون اساسی برای تنظیم حیات اجتماعی خودشان تأسیس و وضع کردند. شعار آزادی، استقلال و مساوات را اتخاذ نموده در این راه فداکاری به خرج دادند. برای اصلاح امور و تنسیق حیات خودشان از داخله و خارجه استمداد جستند.»
خیابانی اشاره کرد: «نه، هیچ گاه. این توطئه های خائنانه بر ضد قانون اساسی، به کمترین موفقیت نایل نخواهند شد. تا وقتی که آذربایجان زنده است و آزادی خواهان او زنده هستند قانون اساسی بی حمایت و بی دفاع نخواهد ماند. دست به قانون اساسی ما نزنید! این است پس از این ندایی که از آفاق آذربایجان بلند شده لرزه بر اندام متجاسرین خواهد انداخت. آزادی خواهان آذربایجان قیام کرده اند تا این هرج و مرج طاقت فرسا را خاتمه دهند، فراموشکاران را با صدای زنده باد قانون اساسی بیدار و متنبه سازند و به جهت اینکه در آتیه چنان توطئه دیگری برضد قانون اساسی در کله های ماجراجو پخته نشود، تدابیر احتیاطیه کافی را اتخاذ می نماید. درحال حاضر اسم روز آزادیخواهان آذربایجانی تامین آتیه است و بس.»
او همین طور در نطق دوم اردیبهشت ۱۲۹۹ در مجلس شورای ملی، اظهار داشت: «قیام تبریز برای تاسیس یک حکومت دموکراتیک است که در حدود قوانین مملکتی از قوه به فعل آوردن آن ممکن خواهدشد. مخالفت ورزیدن با این قیام اعلان خصومت با یک نهضتی است که به شکل یک پروتست و اعتراض شدید بر ضد یک سلسله عملیات ارتجاعی به عمل آمده است.»
شیخ خیابانی در مقاله دیگری تحت عنوان «چه باید کرد» که در روزنامه تجدد در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۲۹۹ چاپ شد، نوشت: «از آن دقیقه که تکیه گاه خونخواران از پا درافتاد و بنیان استبداد روسیه منهزم شد، بالطبع جنبش و حرکتی در عالم آزادی نمایان شد، روح مشترک رابط قلوب تمام احرار دنیاست، از جور اهریمن بیداد خلاص شده و در قلمرو خود به تحریک و تشویق تعلق یافتگان خویش بود، این بود که از هر جای دنیا زمزمه های مختلف خواسته و صداهای چرا و چون پا به عرصه انتشار نهاد. هر قومی پی علاج درد خود دویدن گرفت و هر حزبی در تعقیب آمال خود سمند همت را به جولان درآورد، ایرانیان هم به مناسبت مجاورت با روسیه آزاد شده نمی توانستند از انقلاب یک همچو مملکت بزرگ همسایه متاثر نشوند! کم کم قلوب افسرده را انبساطی حاصل شده و مهر خاموشی از لبها برداشته می شود، مصائب چندین ساله ایام فترت تذکار و از ترمیم خرابی های گذشته سخن رانده می شود.»
وی افزود: «اولیای امور باید بدانند که ایرانیان به بهای خون جوانان رعنای خود حقوق مقدسه آزادی و حاکمیت ملیه خودرا از دولت مستبده گرفته و تغییرات اساسی آنچه که لازم بوده داده است. هیات دولتی که حالا زمام امور را به دست گرفته اند دست نشانده خود ملت می باشند و در هر اقدامی مسئول جامعه ملیه هستند. منتها مداخلات غیر مشروعه حکومت جابره مستبده روس اهتمام و کوشش دولت مردان را در راه اصلاح، عقیم و بی نتیجه می گذاشت و بعضی دون فطرتان از رجال ایران هم دخالت اجانب را بهانه قرار داده، خبث باطنی خودشان را به خرج می دادند. اینک که این محظور و بهانه از میان رفت وقت آن رسیده است که اصول و قوانین اساسی را از زوایای نسیان بیرون آورده از گرد و غبار بی اعتنایی که بر رویش نشانده ایم تکان دهیم و مخصوصاً اصل هفتم آنرا که می گوید اساس مشروطیت جزاً و کلاً تعطیل بردار نیست را به آواز رسا به گوش اولیای امور برسانیم و با کمال دقت مراقب حرکات خود باشیم.»
شیخ خیابانی متذکر شد: «وظیفه ما فقط و فقط تقاضای اجرای اصول مشروطیت است که به قیمت جانها خریده ایم و کسی هم قولاً به مقام انکار نیامده و در محافظت فعلی هم مداخلات اجانب دخیل می شد، حالا موانع رفع شده است. مدتی لازم است تا زمامداران امور با فراغت خاطر قادر به ایفای وظیفه باشند و امیدواریم اولیای امور هم ملتفت تکالیف خود بوده بی آنکه ملت به مقام ادعا و مطالبه برآید آغاز به اصلاحات اساسی و احیای قوانین نموده و حیثیت مقام ملیت و قومیت افکار عامه را کماهی منظور خواهند فرمود.»
علنی شدن قیام
زمانی هم که شیخ محمد خیابانی قیام خودرا علنی کرد، با اهمیت ترین خواسته های قیام کنندگان همان آرمان ها و اهداف مشروطه خواهان به این شرح بود: «آزادی خواهان شهر تبریز بواسطه تمایلات ارتجاعی که در یک سلسله از اقدامات ضد مشروطیت حکومت محلی تجلی می نمود و در مرکز ایالت آذربایجان با یک طرز اندیشه قطعیت گرفته بود به هیجان آمده با قصد اعتراض و پروتست شدید و متین قیام نموده اند. آزادیخواهان تبریز اعلام می کنند که تمامت پروگرام آنها عبارتست از تحصیل یک اطمینان تام و کامل از این حیث که ماموران حکومت، رژیم آزادانه مملکت را محترم و قوانین اساسیه را که چگونگی آنرا معین می نماید، بطور صادقانه مرعی و مجرا دارد. آزادی خواهان کیفیت فوق العاده باریک وضعیت حاضره را تقدیر کرده، مصمم هستند که نظم و آسایش را به هر وسیله که باشد برقرار دارند. در دو کلمه پروگرام آزادیخواهان عبارت از این است برقرار داشتن آسایش عمومی و از قوه به فعل درآوردن رژیم مشروطیت.»
شیخ خیابانی در نطق ۱۱ اردیبهشت ۱۲۹۹ در جلسه علنی مجلس شورای ملی، اظهار داشت: «رژیم مشروطیت در ایران اجرا نشد، برای اینکه که ملت اجرای آنرا از کفایت و قابلیت موهوم و ناموجود شما انتظار داشت و حقوق ملت پایمال شد که سپرده دست خیانت پیشه شما گردیده بود. با این سابقه های شرم آور و رسوایی بخشی که دارید هنوز در بلند کردن صدای منحوس خودتان اصرار دارید بر مداخلات ملت در کارها که مقام آن بلندتر از همه نوع رسمیت و قانونیت است، اعتراض می کنید. نمی خواهید بدانید کرورها تومان مال ملت در ضرف چند ماه به چه نحو حیف و میل شده و به چه ترتیب اسراف و تبذیر گردیده. می خواهید با این وضعیت، دموکراسی ایران فدایی هوا و هوس و قربان فطرت پست و نانجیب شما گردد. ای عجب! مگر چه هنگامه است، هنوز در فکر اغفال ملت هستید، هنوز معاودت یک دوره هرج و مرج و یک رژیم استبدادی و عدم مسئولیت را انتظار می کشید؟ آن سبو شکست و آن پیمانه ریخت. تصمیمات ما لایتغیر است و مانند شمشیر آبدار برنده. آسوده باشید ما فریب نخواهیم خورد و تحمل ظلم هم نخواهیم کرد.»
وی در نطق روز دوازدهم اردیبهشت ۱۲۹۹ هم اظهار داشت: «ما چرا قیام کردیم؟ اگر وضعیت مقدم بر قیام را از نظر مطالعه بگذرانیم حالت اسف آمیز مملکت و اختلاسات بی حد و حصر مالیه و اقدامات بی ناموسانه و جانیانه نظمیه [ منظور خیابانی از این کلام، بردن زن یک مضنون به دزدی به نظمیه است که سر و صدای زیادی در تبریز به راهانداخت، چونکه تا آن روز یک زن به نظمیه نرفته بود] را در نظر بگیریم، لزوم فوری قیام را احساس می نماییم. در ظرف دوره اخیر یک سلسله عملیات نظامی در صفحات مختلفه ایالت آذربایجان آغاز شد نه فقط منجر به افتضاح و رسوایی گشت، این عملیات که نه طرز شروع و جریان آنها از روی فکر بوده و نه توقیف و تعطیل معین داشت، مالیه فقیر ملت را مستاصل ساخت، عده مامورین که با حقوق غیر متناسب از تهران می آمدند، بدون جهت و لزوم بر عده مامورین موجودی افزوده میشد.»
شیخ خیابانی اضافه کرد: «یک هنگامه غارتگری که مشهورترین اقوام و دسته های غارتگر نیز در تولید مثل آن عاجز بودند در مملکت برپا شد. این قیام خواست بر یک چنین دوره عدم مسئولیت خاتمه دهد، دست خائنین و دزدان و راهزنان را از مالیه مملکت دور کند، مقصرین را تنبیه و مجازات کند. آری این قیام عرصه را به خائنین تنگ خواهدنمود. دزدانی که از تبریز رانده می شوند نباید در تهران صدرنشین امانت بشوند، جانیها که از مرکز آذربایجان فرار میکنند نباید زمام حکومت ایالات و ولایات دیگر را در دست بگیرند برای اینکه که تمام خاک ایران مقدس و مجموع کل دموکراسی ایران صاحب حقوق است.»
وی در نطق ۱۳ خرداد ۱۲۹۹ مجلس شورای ملی نیز اظهار داشت: «هنوز رژیم ایران برما مشخص نیست. حکومت ایران مستبد نیست، مشروطه هم نیست، جمهوری هم که نیست. ملت هیچ گاه از امور حکومتی خبری ندارد. پس اول باید رژیم این مملکت را معین نماییم، آذربایجان میخواهد با یک صدای واحد رژیم مملکت را تعیین و اعلام نماید عملیات و اقدامات ما ناشی از همین نظر است. از آنجا که تا حال به ملت در ایران اهمیت نداده اند، ملت می خواهد یک حکومتی تاسیس نماید که اختیارات آن با استقلال در دست خود ملت باشد. رژیم این حکومت همان خواهد بود که زمان تقاضا نماید. پیش از استقرار و ثابت شدن این رژیم، تفوق آزادیخواهان غلط است. در سراسر مملکت ایران باید یک صدای واحد شنیده شود. یک رای واحد باید کلیه آزادیخواهان این مملکت را به یکدیگر مرتبط سازد. از همین لحاظ ما صدای مخالفین را که بلند شود محو و نابود خواهیم کرد. هر که به نام آزادی به این دستورالعملها ایرادی بگیرد ما قبول داریم. بگذارید ایرادی که به بلشویکها وارد میشود بر ما نیز وارد شود.»
شیخ محمد کیست؟
محمد در سال ۱۲۵۹ در منطقه خامنه از توابع شهرستان شبستر استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد. پدرش عبدالحمید، سوداگر اهل خامنه و مادرش رقیه سلطان دختر آیت الله سیدجواد حسینی خامنه ای، پدر بزرگ آیت الله سیدعلی خامنه ای، رهبر انقلاب اسلامی ایران بود.
پدرش در راه رفت و برگشت به شبستر - خامنه - پتروفسکِ قفقاز، تجارت می کرد. محمد نیز بعد از یاد گرفتن خواندن قرآن و آموختن سواد در مکتب خانه تبریز، در نوجوانی همراه خانواده به پتروفسک رفت و در تجارتخانه پدر مشغول کار شد.
علاقه او به درس موجب شد مدتی بعد به تبریز برگردد و در زمینه علمیه طالبیه تبریز نزد اساتیدی چون حاج میرزا ابوالحسن آقا انگجی درس فقه و اصول بخواند و این دوره را تا دوره اجتهاد ادامه دهد. محمد جوان در کنار دروس مقدماتی و پیشرفته علوم حوزوی، خواندن کتابهای هیات، نجوم، حکمت، تاریخ، ادبیات و طبیعیات نزد اساتید مُبرز زمانش را در دستور کار قرار داد. او همین طور در کنار آموختن علوم دینی و طبیعی، امام جماعت مسجد جامع تبریز و امام جماعت مسجد کریم خان تبریز هم شد.
شیخ محمد دو بار ازدواج کرد که حاصل آنها چهار پسر و دو دختر به اسامی محمود، حسن، هاشم، محمد، فاطمه و ربابه بود. همسر اول معروف به رقیه سلطان و همسر دوم خیرالنساء نیک پندار ملقب به خانم آغا، دخترعموی شیخ بود.
شیخِ سیاسی
ورود شیخ محمد خیابانی به عرصه سیاسی از دوران پادشاهی محمدعلی شاه قاجار شروع شد. او بعد از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی توسط نظامیان بریگارد قزاق روس به فرماندهی کلنل ولادیمیر لیاخوف که با فرمان محمدعلی شاه در دوم تیر ۱۲۸۷ انجام شد، به صورتی پیوسته به موضعگیریهای سیاسی پرداخت و بر خلاف میرزا ابراهیم آقا تبریزی، نماینده مردم تبریز در اولین دوره مجلس شورای ملی و موسس انجمن مسلحانه غیرت که به سبب تندخو بودن و دست به اسلحه بودن، در باغ امین الدوله تهران به دست قزاقهای محمدعلی شاه هدف گلوله قرار گرفت و از پا در آمد.
اسماعیل رائین، نویسنده کتاب سه جلدی فراموش خانه و فراماسونری در ایران درباره میرزا ابراهیم معتقد بود: «انجمن غیرت یکی از انجمن های فرعی فراماسونری در ایران بود. مدیریت این تشکیلات با حاج میرزا ابراهیم آقا وکیل افراطی تبریز بود. این شخص از اعضای لژ بیداری ایران به شمار می رفت.»
شیخ محمد به هنگام حمله مشروطه خواهان در فتح تهران در این فتح حضور داشت. در پی تشکیل دومین دوره مجلس شورای ملی با ۱۷ ماه تاخیر در تاریخ ۲۴ آبان ماه ۱۲۸۸ با انتخاب مردم تبریز به مجلس رفت. وی در این مجلس نطقهای افشاگرانه و موضعگیریهای سیاسی مختلفی مقابل رژیم قاجار و ضعف آن در مقابل قوای روس و انگلیس داشت و نقش برجسته و موثری در همراه کردن نمایندگان برای تصویب طرحهای مختلف ضد دولتهای قاجار داشت.
موثرترین و ماندگارترین موضع گیری شیخ محمد که سرآغاز قیام پنج ماهه وی در بهار و تابستان سال ۱۲۹۹ شد، دو سال پس از فتح تهران به دست مشروطه خواهان، در مجلس دوم در سال ۱۲۹۰ پی ریزی شد.
شکست ایران در دو جنگ طولانی مدت با روسیه در سال های ۱۱۸۲ تا ۱۱۹۲ و ۱۲۰۴ تا ۱۲۰۶ شمسی در دوران سلطنت فتعلی شاه قاجار و از دست رفتن بخشهای وسیعی از خاک پهناور ایران در منطقه قفقاز، گرجستان، ترکمنستان و بخش شرقی ترکیه امروزی سبب اولتیماتوم پادشاهی روسیه به دولت قاجار برای تخلیه هر چه سریعتر بخشهایی که جسته و گریخته در اختیار دولت ایران بود به ویژه تخلیه منطقه قفقاز، سبب شد شیخ محمد خیابانی در محکومیت این اقدام دولت تزاری روسیه در مجلس دوم شورای ملی در حدود یک ساعت به تندی نطق کند.
وی در مجلس دوم شورای ملی با نمایندگان حزب دموکرات ایران ائتلاف کرد و در آستانه قیام پنج ماهه اش بارها و بارها دموکرات ها را نیروهای پیش آهنگ ترقی و تجدد در دوره ۱۵ ساله بعد از نهضت مشروطیت دانست.
شیخ خیابانی بعد از انقلاب ۱۹۱۷ (۱۲۹۶ شمسی) روسیه و سرنگونی حکومت تزارها در روسیه، روی کار آمدن اتحاد جماهیر شوروی در این کشور، تاثیر دوره ی جدید سیاسی روسیه بر ایران و باز شدن فضای سیاسی برای فعالیت مشروطه خواهان، روزنامه «تجدد» ارگان حزب دمکرات را در فروردین سال ۱۲۹۶ منتشر نمود و از اواخر مرداد ۱۲۹۶ لیدر و رهبر معنوی حزب دمکرات ایران شد.
بعد از بی اعتنایی مشیرالدوله، دومین صدراعظم احمدشاه قاجار به اخطارها و هشدارهای شیخ خیابانی و قبول اولتیماتوم روسیه توسط مشیرالدوله و تعطیلی چند ماهه دوره دوم مجلس شورای ملی به دست دولت مشیرالدوله، شیخ محمد بار دیگر سلسله سخنرانی ها و انتقادات تندی را مقابل دولت قاجار ایراد کرد که این سخنرانیها سبب ایجاد جو همراهی نمایندگان مخالف دولت و همفکر با شیخ شد که البته این جو با موج دستگیری نمایندگان مخالف توسط عوامل صدراعظم و فرار شیخ به قفقاز به پایان رسید.
شیخ محمد چند ماه پس از این غائله به تبریز برگشت اما اشغال تبریز توسط روس ها مانع فعالیت سیاسی او شد و شیخ نیز سراغ تجارت پدرش در تبریز رفت و مشغول کسب وکار شد.
علت قیام شیخ
در پی شکستهای سنگین فتحعلی شاه از روسها و امضای قردادهای ننگین و غیرقابل جبران گلستان و ترکمن چای و ترس نوادگان او از غضب باردیگر روسها و ساقط شدن حکومتهایشان به دست این پادشاهی سبب امضای قراردادهای مقابل مردم و مشروطه خواهان در دوره سلطنت احمدشاه از یک طرف و امضای قرارداد ۱۹۱۹ بین میرزا حسن خان وثوق الدوله صدراعظم احمدشاه قاجار با دارسی، تاجر سرشناس بریتانیایی و شروع استخراج نفت و گاز ایران از مسجد سلیمان در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۲۸۷ از با اهمیت ترین دلیلهای شکل گیری قیام شیخ محمد خیابانی در ۱۷ فروردین ۱۲۹۹ بود.
سه روز پیش از شروع قیام شیخ در ۱۷ فروردین ۱۲۹۹، هیات مدیره اجتماعاتِ حزب دموکرات در اطلاعیه ای به دو زبان فارسی و فرانسوی با اشاره به قیام آزادی خواهان تبریز در مقابل رفتارهای ظالمانه و ضدمشروطه حکومت وقت، از برنامه های آزادی خواهان برای برقراری آسایش عمومی و به فعلیت در آوردن مشروطه سخن گفت.
بعد از ورود شیخ محمد خیابانی و پنج تن از همفکرانش بعنوان نماینده به دومین دوره مجلس شورای ملی، مشیرالدوله دومین صدراعظم احمدشاه او را مانع رسیدن به اهدافش دید بنا بر این با خدعه و نیرنگ تصمیم به حذف شیخ گرفت. فرستاده ای را نزد شیخ برای مذاکره و قانع کردن فرستاد اما با بی ثمر دیدن مذاکرات، تصمیم به حذف فیزیکی او گرفت بنا بر این گروهی از نظامیان تعلیم دیده را راهی تبریز کرد اما شیخ خیابانی به سرعت متوجه خدعه صدراعظم شد و بر ضد دولت قیام کرد و ادارات دولتی شهر را در دو روز تصرف کرد.
مشیرالدوله برای شکست قیام، مهدی قلی خان هدایت معروف به مخبرالسلطنه که چهره ای موجه و ملی و از وزرای کابینه اش بود را به سمت والی تبریز منصوب نمود تا قیام را فیصله دهد. وی نیز مدتی اهتمام کرد بوسیله صحبت با دوستان خیابانی، شیخ را از ادامه نهضت باز دارد اما موفق نشد. وقتی مخبرالسلطنه نتوانست از راه مذاکره شیخ را به انتها قیام قانع کند، با رئیس قزاقخانه تبریز که یک کلنل روس بود، تبانی کرد و نقشه سرنگونی قیام تبریز را ریخت.
قتل شیخ
خیابانی انتظار درگیری با مخبرالسلطنه که از مخالفان قرارداد ۱۹۱۹ (۱۲۹۸ شمسی) بود را نداشت و اصلا گمان نمی کرد مخبرالسلطنه مقابل او اسلحه بکشد. اما صدراعظم سرگرم تدارک نیرو برای سرنگونی قیام شیخ بود. قوای قزاق به دستور کلنل روسی به نیروهای قیام حمله کرده یا خلع سلاح کردند و یا به شهادت رساندند و ادارات تبریز را از حضور نیروهای قیام، پاک کردند.
آنان به خانه شیخ هجوم بردند اما شیخ از راه پشت بام به خانه شیخ حسنعلی میانجی، همسایه اش فرار کرد. قزاق ها فردای فرار، مخفی گاه شیخ را پیدا کردند و سردسته آنها اسماعیل قزاق در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۲۹۹ شمسی با شلیک چند گلوله شیخ را به شهادت رساند و پیکر او را به مقر فرماندهی مخبرالسلطنه منتقل کرد و بدون تشریفات در قبرستان امامزاده سید حمزه تبریز دفن کرد.
اما خانواده شیخ چند ماه بعد در مهاجرت به تهران پیکر او را از قبرستان امام زاده سید حمزه تبریز با خود به باغ طوطی ری بردند و در صحن حرم عبدالعظیم حسنی در جوار مزار ستارخان، دیگر سردار ملی تبریز که سال ۱۲۹۵ به دست مزدوران احمدشاه قاجار به شهادت رسیده بود، به خاک سپردند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو.
منابع:
روزنامه تجدد، ۴۶، ۲۵ رجب ۱۳۳۸، ص۲
تجدد، سال ۱، ش ۳۵، ۱۰ ذیقعده ۱۳۳۵، ص۱-۲
شیخ محمد خیابانی، بی تا:، ۱۱، ۲۵، ۲۶، ۱۰۰ و ۲۰۵
محمد خیابانی، نطق های شیخ محمد خیابانی، ص ۸۳، ۸۸، ۹۳
مجلس، سال ۵، ش ۶۷-۶۸، ۴ ربیع الاول ۱۳۲۹، ص۳؛ تقی زاده، زندگی طوفانی، ص۶۴۹
کسروی، قیام شیخ محمد خیابانی، ص۱۰۲-۱۰۵؛ صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج۲، ص۱۰۵
بادامچی، شیخ محمد خیابانی، در شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۲۳، آذری، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۱۰، ۲۴ و ۹۱
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب