رضا نصری در گفت وگوی اختصاصی با محفل:
ایران ضد دكترین ابهام استراتژیك اسراییل كارزار فراگیر ساماندهی كند
به گزارش محفل حقوقدان و كارشناس ارشد مسائل بین المللی اظهار داشت: ترور دكتر فخری زاده فرصتی است تا ایران - با توسل به سازوكارهای بین المللی - كارزاری جدی و فراگیر ضد دكترین وقیحانه «ابهام استراتژیك» - كه رژیم اسرائیل تحت لوای آن صدها كلاهك هسته ای پنهان كرده - سازمان دهی كند.
بعد از ظهر روز جمعه، خون پاک شهید محسن فخری زاده دانشمند برجسته هسته ای و دفاعی کشورمان در بلوار امام خمینی شهر آبسرد دماوند بر زمین ریخت. این عملیات تروریستی از همان لحظات اول در صدر اخبار ایران و جهان قرار گرفت و واکنش های زیادی از مقامات ایرانی تا شخصیت ها و نهادهای بین المللی به همراه داشت. از ضربه به صنعت هسته ای و موشکی ایران تا مین گذاری برای احیای برجام و حمله به دیپلماسی همچون اهدافی است که از جانب تحلیل گران درمورد این ترور گفته می شود. نحوه انجام این ترور هم که بی شباهت به ترورهای پیشین شهدای هسته ای ایران نیست، سبب شده تا تمامی انگشت ها به سمت رژیم صهیونیستی گرفته شود و نکته جالب، سکوت اسرائیلی ها درمورد این حادثه و عدم واکنش آنها نسبت به متهم انگاری آنها است. در مورد آثار و اهداف پیدا و پنهان ترور شهید محسن فخری زاده و همینطور راهکارهای حقوقی در سطح بین المللی برای پیگیری این موضوع، با دکتر رضا نصری، حقوقدان بین المللی و تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی گفت وگویی داشته ایم که مشروح آن در ادامه می آید.
دلیل انتخاب محسن فخری زاده برای ترور چه بوده است؟ آیا هدف از این ترور صرفا وارد کردن ضربه به صنعت موشکی و هسته ای ایران بوده است؟
انتخاب چنین فرد برجسته ای برای اسرائیل در هر صورت دست کم دو مزیت داشت: یکی اینکه اگر تهران به ترور دکتر فخری زاده واکنش تند و نسنجیده ای نشان دهد، اسرائیل موفق شده ایران را به یک درگیری گسترده قبل از تغییر دولت در آمریکا بکشاند؛ و اگر تهران صبوری و طمانینه به خرج دهد، حداقل اسرائیل موفق شده ایران را از یک عنصر توانمند و کارآمد در حوزه صنعت هسته ای محروم سازد.
آقای دکتر فخری زاده از چهره های شاخص و مشهور علمی کشور بودند. بخاطر توانایی ها و قابلیت های مدیریتی و علمی هم بسیار مورد توجه جریان های متخاصم بودند. نام ایشان در قطعنامه های تحریمی شورای امنیت قبل از انعقاد برجام آمده بود و مدام هم مورد توجه سیستم های امنیتی متخاصم بودند؛ تا جایی که نخست وزیر رژیم اسرائیل در برنامه تلویزیونی ای که به صنعت هسته ای ایران اختصاص داد، شخصاً از ایشان نام برد و به مخاطبان تصریح کرد «اسم فخری زاده را بخاطر بسپارید!». انتخاب چنین فرد برجسته ای برای اسرائیل در هر صورت دست کم دو مزیت داشت: یکی اینکه اگر تهران به ترور دکتر فخری زاده واکنش تند و نسنجیده ای نشان دهد، اسرائیل موفق شده ایران را به یک درگیری گسترده قبل از تغییر دولت در آمریکا بکشاند؛ و اگر تهران صبوری و طمانینه به خرج دهد، حداقل اسرائیل موفق شده ایران را از یک عنصر توانمند و کارآمد در حوزه صنعت هسته ای محروم سازد.
آیا می توان ترور ایشان را به منزله مین گذاری و ایجاد زمین سوخته برای احیای برجام قلمداد کرد؟
اگر به انبوه مقالات، سخنرانی ها، نشست ها، رایزنی ها و تولیدات فکری لابی های اسرائیل در آمریکا توجه کنید، متوجه می شوید که آنها از چند ماه پیش برای سناریوی پیروزی بایدن برنامه ریزی می کنند و به صورت علنی عنوان می کنند قصد دارند از الان برای سیاست خارجه دولت جدید در قبال ایران «ریل گذاری» کنند. به وضوح گفته اند هدف شان این است که زمین دیپلماسی میان تهران و واشنگتن را به یک «زمین سوخته» تبدیل کنند و عملاً فضایی را تحویل بایدن بدهند که در آن امکان و احتمال تنش زدایی و رفع تحریم ها به حداقل برسد. رئیس سازمان FDD در واکنش به ترور دکتر فخری زاده به وضوح به رسانه ها می گوید مادام که دولت ترامپ سر کار است باید چنین اقداماتی تشدید شود تا - به قول او - «برای دولت بایدن اهرم سازی کنیم»!
البته با شکست ترامپ در انتخابات این قبیل تحرکات و کارشکنی ها در کار دولت آینده کاملاً قابل پیشبینی بود. در واقع، هر بار چشم اندازی از تنش زدایی و دِتانت میان تهران و واشنگتن نمایان می شود، یا هر بار رژیم های متخاصم منطقه پیشبینی می کنند مقرر است روابط تجاری و اقتصادی ایران با جهان به حالت عادی برگردد، شاهد این قبیل تحرکات و کارشکنی ها بوده ایم. فراموش نکرده ایم چطور وزیر خارجه وقت عربستان با جت خصوصی اش خویش را به محل مذاکرات برجام در اروپا رساند تا در داخل هواپیما با جان کری دیدار کند و مانعی بر سر راه مذاکرات بتراشد؛ یا چگونه نتانیاهو در بحبوحه مذاکرات - بدون دعوت دولت آمریکا - به کنگره می رفت تا قوه مقننه آمریکا را به پیشگیری از ادامه مذاکرات دولت اوباما با ایران ترغیب کند!
حقیقت این است که منافع راهبردی آنها در این است که ایران مدام درگیر تنش فرسایشی با آمریکا باشد؛ مدام ثروت ملی و منابع مالی اش - به جای اینکه در خدمت توسعه و تقویت توانایی ها کشور باشد - به خنثی سازی توطئه های نظامی و امنیتی ایالات متحده و شرکا معطوف شود و مدام از نظر اقتصادی در وضعیت انزوا و تنهایی به سر ببرد! برای رسیدن به این هدف هم از هیچ اقدامی دریغ نخواهند کرد.
ترور فخری زاده چه تأثیری بر بازگشت احتمالی بایدن به برجام می گذارد؟
ترور دکتر فخری زاده دو وضعیت دلخواه برای اسرائیل ایجاد می کند؛ یکی اینکه ایران به یک واکنش تند و نسنجیده (احیاناً نظامی) دست بزند به نحوی که عملاً رفع تحریم و بازگشت دولت بایدن به برجام از نظر سیاسی برای او غیر ممکن شود؛ یکی هم اینکه فضای سیاسی و روانی در داخل ایران چنان متشنج و تند شود که عملاً دولت روحانی، آقای ظریف و دستگاه دیپلماسی از اعتبار، پشتوانه سیاسی و اقتدار لازم برای رفع تحریم و مدیریت فرآیند بازگشت دولت بایدن به برجام محروم شوند.
در واقع، آنها می خواهند فضایی در ایران شکل بگیرد که در آن ترور شهید فخری زاده به انعقاد «برجام» و «تلاش دولت برای تنش زدایی» نسبت داده شود؛ و جریانی مسلط شود که با اقدامات واکنشی- مانند اخراج بازرسان آژانس یا تشدید تنش با دولت جدید آمریکا - عملاً فرآیند نرمال سازی روابط تجاری و اقتصادی کشور را به انحراف بکشاند.
نقش اسرائیل و عربستان سعودی را در این ترور با عطف به سفر مخفیانه نتانیاهو به عربستان و دیدارش با بن سلمان و پمپئو چگونه می بینید؟
در اینکه اسرائیل و عربستان - با چراغ سبز پمپئو - در قالب یک سیاست هماهنگ برای ممانعت از رفع تحریم و احیای برجام این عملیات تروریستی را هدایت کرده اند کم تر تردیدی وجود دارد.
ایران برای پیگیری های حقوقی این ترور چه اقداماتی را باید در دستور کار قرار دهد؟
در حال حاضر، دادگاه یا مرجع قضائی مشخصی وجود ندارد که ایران بتواند در کسوت «شاکی» در آن حاضر شود و ضد دست اندرکاران این جنایت طرح دعوی کند. اما ترور دکتر فخری زاده فرصتی است تا ایران - با توسل به سازوکارهای بین المللی و بهره برداری از تریبون شورای امنیت - توجه افکار عمومی را به برنامه سلاح هسته ای اسرائیل معطوف کند؛ کارزاری جدی و فراگیر ضد دکترین وقیحانه «ابهام استراتژیک» - که رژیم اسرائیل تحت لوای آن صدها کلاهک هسته ای پنهان کرده - سازمان دهی کند و حمایت دیپلماتیک و سیاسی دولت ها و کشورهای مختلف را ضد تروریسم رسمی رژیم اسرائیل، پنهانکاری هسته ای آن و نقش مخرب آن در فرآیند ایجاد صلح و آرامش در منطقه جلب نماید.
ترور دکتر فخری زاده فرصتی است تا ایران - با توسل به سازوکارهای بین المللی و بهره برداری از تریبون شورای امنیت - توجه افکار عمومی را به برنامه سلاح هسته ای اسرائیل معطوف کند؛ کارزاری جدی و فراگیر ضد دکترین وقیحانه «ابهام استراتژیک» - که رژیم اسرائیل تحت لوای آن صدها کلاهک هسته ای پنهان کرده - سازمان دهی کند؛ و حمایت دیپلماتیک و سیاسی دولت ها و کشورهای مختلف را ضد تروریسم رسمی رژیم اسرائیل، پنهانکاری هسته ای آن و نقش مخرب آن در فرآیند ایجاد صلح و آرامش در منطقه جلب نماید.
معتقدم این اقدامات به ظاهر «نرم» - که بعضاً از دید عده ای «بی فایده» یا «ساده انگارانه» تلقی می شود - دست کم برای اسرائیل اتفاقاً بسیار حساسیت برانگیز و مهم هستند! اگر رژیم اسرائیل به این قبیل اقدامات «نرم» حساس نبود، هیچگاه این چنین فعالانه تلاش نمی کرد کنگره و دولت آمریکا را قانع کند تا کارزار BDS را به ضرب قانون ممنوع کنند؛ هیچگاه تلاش نمی کرد اسنادی مانند گزارش گُلدستون (Goldstone report) را بی اعتبار، امحا و از چرخه سازوکارهای بین المللی خارج کند؛ هیچگاه لابی های آن اقدامات حقوقی گسترده و پُرهزینه ضد نویسندگان و پژوهشگران مستقلی که در مورد جنایات جنگی و زرادخانه هسته ای آن می نویسند و تحقیق می کنند سامان نمی داد و به افترا «یهودستیزی» دهان آنها را نمی بست؛ و هیچگاه ده ها سازمان و ان جی او تأسیس نمی کرد تا گزارش های «شورای حقوق بشر سازمان ملل» یا نهادهای بین المللی مشابه را تخطئه و بلااثر سازند.
این ها نشان داده است اسرائیل اتفاقاً به شدت نسبت به این قبیل اقدامات حساس است و ما در این عرصه ۳۰ سال است کوتاهی کرده ایم. در واقع، متأسفانه سال هاست اسرائیل موفق شده - بعضاً به علت هاله مصونیت کاذبی که حول خود بنا کرده - بزرگ ترین زرادخانه هسته ای منطقه را پُشت دکترین «ابهام استراتژیک» پنهان کند؛ به سادگی موشک های دوربُرد با قابلیت حمل کلاهک انبار کند؛ و در قبال این اقدامات تهدیدآمیز برای صلح بین المللی و موجودیت سایر کشور نزد هیچ نهاد و بازرسی پاسخگو نباشد! در اصل، نه تنها پاسخگو نیست، بلکه سال هاست پرونده هسته ای ایران را بعنوان سپری برای محفوظ نگه داشتن خود از نظارت و شفافیت زنده نگه داشته و حتی بعضاً مبحث «اِشغال گری» و «شهرک سازی» را هم پوششی برای انحراف افکار عمومی از مساله تسلیحات هسته ای خود می داند.
حال، با چنین کارنامه ای، این رژیم دانشمندی را که در حوزه تحقیقات فن آوری صلح آمیز هسته ای فعالیت می کرده، در روز روشن در یک کشور دیگر به قتل می رساند و باز از موضع طلبکار با جهان برخورد می کند! شایسته است ترور دکتر فخری زاده سرآغاز سیاستگذاری و کارزاری جدی برای پایان دادن به این وضعیت باشد.
برخی معتقد به ضرورت خویشتنداری ایران در مقابل این اقدام بوده و برخی هم از لزوم پاسخ به این اقدام از جانب ایران سخن می گویند. نظر شما در اینباره چیست؟ اگر قرار باشد ایران پاسخ دهد، این پاسخ باید چگونه باشد؟
جریان های سیاسی مختلف در داخل تلاش خواهند کرد حاکمیت را به سمت و سوی واکنش دلخواه خود سوق دهند. اما تجربه نشان داده در نهایت در این موارد در ایران قوه مدبره ای - همچون در نیروهای مسلح - وجود دارد که هم شناخت خوبی از تهدیدها و فرصت های منطقه دارد، هم از قابلیت ریسک سنجی دقیقی برخوردار می باشد و هم می داند چگونه و در چه زمان و از چه اهرمی برای پاسخ به چنین اقداماتی بهره برداری کند.
منبع: محفل
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب