تا هست جهان، شور محرم باقیست، ۹؛
امام حسین (ع) می دانستند پایان مسیر شهادت و اسارت خواهد بود
به گزارش محفل، امام حسین (ع)در مسیر خود به کوفه فرمود: کسی نمی تواند بر آن چه که خواست خداست غلب کند، خدا از من می خواهد در مقابل یزید بایستم، این دستور خداست.
به گزارش محفل به نقل از مهر، ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر واقعه ای بزرگ را در دل خود دارد که نقطه عطف مبارزه با ظلم و کج روی ها برای بقای اسلام اصیل است، قیامی که از جانب امام حسین (ع) چنان حادثه ای را در تاریخ اسلام و حتی جهان رقم زد که منشأ قیام های بعد از خود و انقلاب های بزرگ جهانی شد.
زنده ماندن عاشورا بعد از قرن ها از این اتفاق نشان دهنده عمق مبارزه و اثرگذاری این حرکت حتی با وجود تعداد اندک قیام کنندگان است. امام حسین با ۷۲ تن از یارانش چنان حماسه ای را رقم زد که به قول خود ایشان نجات دهنده اسلام و مانع انحراف از خط اصلی دین شد. مساله حکمرانی قیام عاشورا ضد حاکمیت یزید و امویان موضوعی است که حجت الاسلام نجف لک زایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگی اسلامی در سلسله مباحثی به آن پرداخته و خبرگزاری مهر در نظر دارد آنرا در طول دهه محرم منتشر کند. بخش های قبلی سخنان پیش از این انتشار یافته است و حال بخش نهم را می خوانید.
دستاورد بحث ما تابحال این شد که حضرت سیدالشهدا با عدم بیعت با یزید حرکت خویش را آغاز کرد و صحبت از این بود که ما ۲ دسته انسان داریم، کسی مثل امام حسین (ع) که انسان توحیدی و حق گرا است با کسی مثل یزید که انسان ظالم یا طاغوتی است بیعت نمی کند و این مورد روشن است.
در حکمرانی یزیدی سیاست گذاری و اولویت گذاری و برنامه ریزی برخلاف دستورات اسلام است. در صحبت هایی که امام در مکه داشت این را تصریح کرد که بر تکلیف دینی خود عمل می کند.
در چند اتفاق دیگر حضرت گفت و گوهایی با مردم در راه داشتند و در این صحبت ها حرکت خویش را تبیین کردند. مانند این که در منابع تاریخی آمده یکی از مردم کوفه که با کاروان حضرت مواجه گردید خواست امام را ببیند که او را به چادر امام بردند، مرد نقل کرد وارد چادر امام حسین (ع) شدم و دیدم امام قرآن می خواند و قطره های اشک بر محاسنش جاری شده است. به ایشان عرض کردم پدر و مادرم فدای تو ای فرزند دختر پیامبر، چه انگیزه ای شما را به این بیابان بی آب و علف کشانده است؟ امام به این مرد کوفی پاسخ می دهد بنی امیه من را تهدید کرده اند و من از مدینه به مکه آمدم در مکه تهدید کردند و به دعوت کوفیان به سمت کوفیان می روم و این نامه های مردم کوفه است، در حالیکه اینها قاتل من خواهند بود.
برنامه ریزی حضرت سید الشهدا (ع) پیروزی در حادثه عاشورا بود
البته امام از مدینه که حرکت خویش را شروع کردند می دانستند پایان مسیر شهادت و اسارت خاندان خود خواهد بود اما امام طوری برنامه ریزی کردند که پایان این راه پیروزی باشد. یعنی اگر با زنده بودن خود نمی تواند جلوی اقدامات ضد اسلام را بگیرد با شهادت خودش دودمان یزید و حکومتش را بر باد دهد که همچنین شد.
سپس فرمود ای مرد کوفی بدان اینها یعنی مردم کوفه من را می کشند، دستورات خدا را هتک می کنند. یعنی امام می دانند در آخر چه خواهد شد. ای شن می فرمایند اینها اگر از مثل منی استقبال نکنند و از من طرفداری نکنند خدای متعال روز به روز ذلیل ترشان می کند. یعنی اینها خود با اعمالشان خویش را ذلیل تر می کنند. از نظر تاریخی هم این صورت گرفت و حکومت یزید و امویان از بین رفت و در بیابانی که تاریخ هم نمی داند چطور، کشته شد. همین مردم کوفه گرفتار حجاج بن یوسف ثقفی شدند و کسانی که امام حسین (ع) را نصیحت می کردند به دست حجاج افتادند.
ما چشمه جوشان علم و خانه ما محل حضور ملائکه است
امام در منزل ثعلبیه بود که مرد دیگری از کوفه به نزد ایشان می آید. امام از او پرسیدند اهل کجایی، مرد گفت کوفه، مرد کوفی خود نقل می کند که امام حسین (ع) گفت مرد کوفی اگر تو را در مدینه ملاقات می کردم به تو جایی که جبرئیل در خانه ما بر پیامبر نازل شد را نشان می دادم. حضرت می خواست نشان دهد چه کسی است و چه جایگاهی دارد. سپس فرمودند ما چشمه جوشان علم هستیم، می شود که هم اکنون بگوید اینها جاهل هستند و ما عالمیم، یعنی اگر یزید می گوید امام خروج کردند آیا شدنی است؟ سپس آیه تطهیر را خواند و بدین سان می خواهد به صورت مختلف نسبت به جایگاه خاندان آگاهی دهد.
فرمان قیام از جانب خداوند است
در یکی دیگر از منازل مرد دیگری از قبیله اکرمه نزد امام آمد و پرسید مقصد شما کجاست؟ امام فرمود کوفه. مرد گفت این سفر خطرآفرین است و برگردید، من کسانی را می بینم که زبانشان با شماست ولی شمشیر و نیزه اینها ضد شماست. دلشان می خواهد با شما باشند ولی به شرطی که هزینه نکنند. در واقع می خواست بگوید برخی مسلمان های زبانی هستند عاشق اسلام هستند ولی نمی خواهند هزینه کنند.
امام فرمود ای برادر تو فکر می کنی من نمی دانم؟! بر من چیزی پوشیده نیست، کسی نمی تواند بر آن چه که خواست خداست غلب کند، خدا از من می خواهد در مقابل یزید بایستم، این دستور خداست. امام یعنی کسی که معصوم است و از دستور خدا تخطی نمی نماید. من باید در مقابل طاغوت بایستم ولو سرانجامش شهادت باشد و می دانم سرانجامش شهادت است. اینها دست از من برنمی دارند تا من را بکشند. وقتی این کار را کردند خدا بر اینها کسانی را از طاغوت مسلط می کند که ذلیلشان می کند. چنان که از خارترین گروههای امت خواهند بود و این اتفاق افتاد، چون که پس از آن کوفیان روز خوش ندیدند.
منبع: محفل
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب