گفت وگو در استودیو مثبت و منفی پلاس

پرویز امینی: این انتخابات هنوز شگفتی ساز ندارد

پرویز امینی: این انتخابات هنوز شگفتی ساز ندارد

به گزارش محفل، یک جامعه شناس اظهار داشت: در این دوره از انتخابات شخصیت شگفتی ساز ظهور نکرده است ولی اگر نامزدی بتواند خویش را به زمینه اجتماعی لازم برساند و بعنوان یک کاراکتر پخته و کارآزموده و توانا شناخته شود، تمایل بیشتری به او ایجاد خواهد شد.


پرویز امینی نویسنده، استاد دانشگاه، تحلیل گر سیاسی و از از بنیانگذاران اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور با حضور در استودیوی ایسنا و شرکت در برنامه «مثبت و منفی» این خبرگزاری به پرسش هایی در رابطه با انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری پاسخ داد. پرسش هایی که از کم و کیف مشارکت سیاسی در این انتخابات آغاز شد، به ارزیابی ترکیب کاندیداهای ریاست جمهوری رسید، بررسی عملکرد حاکمیت و دولت سیزدهم را به همراه داشت و در نهایت به تحلیل چینش و آرایش نیروهای سیاسی انجامید.
امینی در این گفتگو در پاسخ به این پرسش که اگر مشارکت زیاد باشد یا اگر کمتر باشد لزوماً در نتیجه تأثیر می گذارد، چنین می گوید که این موارد هیچ مبنای علمی ندارد و یک گزاره افواهی است که به صورت غلط مشهور شده و هیچ مبنای تجربی ندارد. این استاد دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی تاکید می کند جامعه برپایه تجربه قبلی، مشکلات روزمره و هم مناقشاتی که در سطح منطقه ای و بین المللی تجربه کرده ایم به یک کاراکتری که پخته، کارآزموده و با توانایی شناخته شود، تمایل بیشتری خواهد داشت.
وی با اشاره به کیفیت برگزاری انتخابات یادآور می شود: انتخابات جدا از این که رقابتی باشد باید نتیجه بخش هم باشد تا اگر افراد مشارکت کردند در اوضاع و احوال زندگی آنان تأثیر داشته باشد.
متن کامل این گفتگو را در ادامه می خوانید:
- نگاه شما به انتخابات ریاست جمهوری بعنوان یک کنش مهم اجتماعی چیست؟
- وقتی نظم های سیاسی به سمت نظم های دموکراتیک می روند، این نظم های دموکراتیک چند خصلت دارند که یکی از آنها اینست که اجازه می دهند سازوکارهای تصمیم گیری برای سرنوشت جمعی با دخالت و مشارکت مردم به معنای اعم و بدون تقسیم بندی آنان به قومیت ها، مذهبی و جغرافیایی نقش ایفا کنند. مفهوم دخالت مردم در نظام های دموکراتیک قلب مفهوم دموکراسی است. این مرز ممیز نظام دموکراتیک با غیردموکراتیک است. این ایده باید یک صورت نهادی هم داشته است که اگر چنین نباشد در حد حرف باقی می ماند. صورت نهادی ایده دخالت مردم، نهاد انتخابات است. مردم از راه مشارکت در انتخابات در سرنوشت جمعی خودشان مشارکت می کنند تا بگویند چه دکترین های سیاسی و اقتصادی در کشور به کار گرفته شود یا اگر عملکرد کسی را نپذیرفتند می توانند او را تغییر دهند. همینطور می توانند کسانی را وارد چرخه مدیریت کنند و هم می توانند کسانی را که از آنان ناراضی بودند کنار بگذارند.
ازاین رو نهاد انتخابات، در این که آیا سازوکار دموکراتیک ما خوب کار می کند یا نه، تعیین کننده است. در انتخابات ریاست جمهوری به سبب موقعیت و نقشی که قوه مجریه یا دولت به معنای اصطلاحی که در ایران به کار می بریم و در زندگی جامعه بازی می کند، جنبه ملی و فراملی دارد که برخلاف مجلس است که در آنجا انتخابات جنبه محلی دارد. سطح ظهور دخالت مردم در انتخابات ریاست جمهوری مضاعف می شود. مساله اول در این انتخابات همیشه مشارکت است که چقدر خواهد بود. ما سه انتخابات را پشت سر گذاشتیم که منازعه اصلی در آنها مشارکت دربرابر تحریم بوده است. یعنی خود مساله اصلی انتخابات هم زیر چالش بوده است. اما پس از سه انتخابات هم اکنون با یک فضای دیگر در مشارکت روبه رو هستیم که از دوگانه مشارکت - تحریم در این انتخابات عبور کردیم. این دوگانه حالا بعنوان یک نیروی سیاسی و تعیین کننده و تقسیم کننده نیروهای اجتماعی و سیاسی حاضر نیست. گارد نیروهای اجتماعی و سیاسی هم به سمت مشارکت باز است. اما کم و کیف مشارکت در این وضعیت به مسائلی مربوط است.


اکنون که از دوگانه تحریم و مشارکت گذشتیم آن بدنه ای که دنبال تحریم بود چگونه مخاطب خویش را اقناع می کند که پای صندوق رای برود؟
- ما برپایه تجربه ای که در دهه ۹۰ و برپایه تغییر و تحولاتی که در نیروهای سیاسی در گذشته داشتیم، از دهه ۹۰ به بعد به یک نقطه نزاع در امر سیاست کشیده شدیم که محور آن تغییر بود. گرایش نیروهای سیاسی حول و خوش نحوه مواجهه با امر تغییر صورت بندی می شد. یکی از این گرایشها در رویارویی با تغییر، گرایش رادیکال بود که اعتقاد داشت خواستار تغییر هستیم ولی در درون سیستم سیاسی امکان و ظرفیتی برای تغییر و اصلاح وجود ندارد. ازاین رو ما می رویم سراغ سازوکارهایی که خارج از امکانات و استعدادهای سیستم باشد، مثل خیابان، تحریم انتخابات و نظایرش.
حالا رادیکالیسم صدمه دیده است چون در شرایط حاد کار می کند وقتی شرایط جامعه متعارف می شود عمر رادیکالیسم هم پایان می یابد
حالا رادیکالیسم صدمه دیده است چون در شرایط حاد کار می کند؛ وقتی شرایط جامعه متعارف می شود عمر رادیکالیسم هم پایان می یابد. اشکال گرایش رادیکال اینست که نگاهش به مخاطبان و شهروندان فیزیکی است. فکر می کند با فشردن دکمه ای می تواند آنان را با انگیزه، توجیه و استدلال برای تحریم آماده کند و حالا با فشردن دکمه ای دیگر آنان را برای مشارکت انگیزه دهد و توجیه کند. درحالی که کسانی که با ذهنیت و نیروی رادیکال به یک مسیری کشانده شده اند را دشوار می باشد که با توجیهات ضعیفتر به مشارکت بکشانند. ازاین رو عدد مشارکت در نظرسنجی ها باوجود این که گارد نیروهایی که تحریم می کردند باز شده و کاندیدایی هم بعنوان نامزد مورد نظر خود معرفی کرده هنوز تاثیری در میزان مشارکت نگذاشته است. یعنی فضایی که قبلاً ازدست رفته بود را نتوانسته اند که برگردانند. یعنی صدمه ای که خورده بودند را نتوانستند جبران کنند. در ۸۸ هم رادیکالیسم آنان را به نقطه ای برد که دیگر نمی توانستند از آن برگردند و تجدیدنظرهای اساسی لازم شد.
در ۹۰ باردیگر انتخابات را به صورت غیررسمی تحریم کردند اما عمل تحریم در همان شرایط حاد کار می کند. اما بعد حقیقت های اجتماعی سیاسی، چرخه قدرت، تصمیم گیری و تصمیم سازی و روند حرکت کشور کاری می کند که یک نیروی سیاسی نمی تواند از سیاست برکنار باشد. ازاین رو در ۹۲ به کاندیدایی رجوع کردند که موضع آنان را تعدیل کرد. یکی از خصلت های رادیکالیسم انفعال است. شما را در موضعی پایین تر و ضعیفتر از گذشته قرار می دهد. آمدند از آقای روحانی مجبور به حمایت شدند که هیچوقت در مخیله آنان نمی گنجید نیروی سیاسی دوم خرداد به چنین نقطه ای برسد. همان نیرویی که زمانی به دنبال عبور از خاتمی و حمله به آقای هاشمی رفسنجانی را داشت حالا به روحانی رو آورده بود. این خصلت رادیکالیسم است که در نسبت با حقیقت کارش به بن بست کشیده می شود.
مثالی که زدید در رابطه با نامزد فعلی آنان هم صدق می کند؟
- بله. هم اکنون هم کاندیدایی که انتخاب کردند با آن انتظار رادیکالیسمی که در مخاطب خود به وجود آورده اند سازگار نیست و این نامزد نمی تواند آن رادیکالیسمی که از او انتظار می رود در خود بروز دهد تا بشکلی آن پایگاهی که بیرون برده را به داخل بکشاند. لااقل در دو برنامه ای که از آقای پزشکیان دیده شد فاقد چنین کاراکتر و خصوصیت است.
آیا هدف و برنامه ای که دارند اینست که به شکلی فضا را رادیکال کنند؟
- بله. آقای پزشکیان با کاراکتری که هم اکنون دارد، در گذشته داشته و در این دو برنامه نشان داده، نمی تواند آن محیط سیاسی و اجتماعی مورد نظر آنان را وارد جریان انتخابات کند. باید آقای پزشکیان را تغییر دهند. مثل کاری که با آقای موسوی در سال ۸۸ کردند. آقای موسوی وقتی آغاز کرد از جنوب شهر و از پایگاه مذهب (مسجد حجت نازی آباد) شروع کرد ولی قادر نشد در آن پایگاه موجی ایجاد نماید و نیروی اجتماعی را به دست آورد. ازاین رو اطرافیان از او چهره دیگری ساختند که پایگاه رای او از نازی آباد به تجریش و بالای تجریش انتقال پیدا کرد. کاری که با آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۸۴ کردند هم بشکلی بود که تصوری از آقای هاشمی رفسنجانی داشتند این بود که او چهره ای اقتدارگراست و باید پس از دوره ای از دموکراتیزاسیون در دوم خرداد و حملاتی که به او در چارچوب «عالیجناب سرخپوش» انجام شد، استعداد اجتماعی را برای پیروزی در انتخابات ندارد و باید او را تغییر دهیم. هم اکنون هم باید آنان آقای پزشکیان را در غیر آن چیزی که هست به میدان بیاورند تا پایگاه رادیکالی که ایجاد کردند را پای صندوق بیاورند.


آیا پزشکیان موفق به جذب سازمان رای اصلاح طلبان می شود؟
در قسمت های سیاسی نباید زیاد سخت باشد. کمابیش می تواند اما در انتخابات ریاست جمهوری حدود ۵۰ درصد هم مشارکت شود حدود ۱۵ تا ۱۶ میلیون رای لازم دارید و این کافی نیست. باید بتواند آرای اجتماعی که در فراخوان های قبلی به سمت تحریم بردند را به صحنه انتخابات بکشانند. کاراکتر آقای پزشکیان هم اکنون این ظرفیت را ندارد.
- پس اگر به سمت رادیکال شدن بروند این ظرفیت را ایجاد می کنند؟
- خیر. مشخص نیست. وقتی شما اراده می کنید که با یک برند دیگر محصول سیاسی خویش را به جامعه ارائه نمایید این که مخاطب از شما بپذیرد یا نه مهم می باشد. آقای هاشمی رفسنجانی هم تلاش شد در سال ۸۴ با یک چهره مظلوم بیاید - بخصوص آنجایی که از شهید بهشتی نقل کرد که چرا از خودت دفاع نمی کنی و ایشان گفته بود آسیاب به نوبت؛ به این معنا که هم اکنون وقت آن رسیده ولی این مورد باورپذیر نشد. با امر اجتماعی نمی شود به آسانی روبه رو شد و پیچیدگی هایی دارد.
جلیلی و قالیباف با نسبت هایی می توانند آرای ایدئولوژیک یک پایگاه سیاسی را جذب نماید همانطور که پزشکیان می تواند آرای پایگاه سیاسی نزدیک به خویش را جذب نماید اما اینها برای پیروزی کافی نیست
- پس این که گفته شود اگر مشارکت زیاد باشد چنین می شود یا اگر کمتر باشد چنان...
- این موارد هیچ مبنای علمی ندارد و یک گزاره افواهی است که به صورت غلط معروف است وگرنه چنین هیچ مبنای تجربی ندارد.
- تحلیل شما از نامزدهای دیگر چیست؟
- مثلا آقای جلیلی و آقای قالیباف با نسبت هایی می توانند آرای ایدئولوژیک یک پایگاه سیاسی را جذب نماید همانطور که آقای پزشکیان می تواند آرای پایگاه سیاسی نزدیک به خویش را جذب نماید اما اینها برای پیروزی کافی نیست. ما شکافی بین توده مردم و نخبگان را داریم که مواجه آنان باهم متفاوت می باشد. مثلا احمدی نژاد با این که شاید اغلب نخبگان و روشنفکران با او مخالف باشند اما پایگاه توده ای دارد. بخش اعظم آرا در انتخابات توده ای است و این ۶ نامزد هیچکدام کاراکتر این ظرفیتهای گفتمانی برای ورود به آن آرای توده ای را ندارند. در یک چارچوب کارشناسی دارند بحث می کنند که تولید جریان در انتخابات به همراه ندارد. شکاف جغرافیایی و اقتصادی هم تأثیرگذار است که بنا به این که کسی وجود داشته باشد که این پایگاه ها را نمایندگی کند، متفاوت رای می دهند. مثلا در ۸۸ احمدی نژاد کاراکتری داشت که در این راه موضوعیت داشت و پایگاه رای وی در جنوب تهران و شمال آن یا در شهر های کوچک به شهر های بزرگ فرق می کرد اما هم اکنون کسی را نمی بینیم که این ظرفیت را در این موارد داشته باشد. در حالیکه آرای آقای رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ از لحاظ کاراکتری ظرفیتی ایجاد می کرد که با این که انتخابات خیلی هم رقابتی نبود می توانست به این پایگاه ها نفوذ کند و رای آوری داشته باشد و ۱۸ میلیون رای جمع کرد. کاندیدایی به جهت اینکه رای بیاورد باید بتواند از این ظرفیت ها استفاده نماید. سه کاندیدای دیگر هم چون پایه ایدئولوژیک ندارند امکان نقش آفرینی جدی برای خودشان و کسب آرا ندارند.
شگفتی انتخابات پس در این دوره وجود ندارد؟
- چنین چیزی در این انتخابات ظهور نکرده است و احساس من اینست که اگر کسی بتواند خویش را به این زمینه اجتماعی برساند و به یک کاراکتر پخته و کارآزموده و با توانایی شناخته شود به او تمایل بیشتری خواهد بود. جامعه برپایه تجربه قبلی و مشکلاتی که در روزمره دارد و مناقشاتی که در سطح منطقه ای و بین المللی داریم مثل حمله به اسرائیل پس از ۴۵ سال، در شرایطی قرار دارد که در این وضعیت کاراکتری با توصیفاتی که عرضه شد از جانب جامعه پذیرفته می شود. این که کسی می تواند چنین تصویری از خود بسازد و پذیرفته شود حرف دیگری است ولی حالا جامعه خیلی تمایل نیرومندی به این که کسی با این خصوصیت ها را پیدا کند ندارند.


برخی تلاش دارند شبیه سازی با احمدی نژاد داشته باشند...
- این کارها جواب نمی دهد چون آرای نیروی سیاسی که در این حد بالا آمده قابل انتقال به دیگران نیست. یعنی نقطه عزیمتی که این آرا را می سازد متفاوت می باشد. آقای رئیسی کاراکتری یونیک است و این گونه نیست که اگر کسی خودش را شبیه او کند آرایش به سبد وی بیاید. در ۸۴ هم تلاش شد معین شبیه خاتمی شود و حتی شعارهای تندتر از او بدهد اما مورد اقبال قرار نگرفت یا جلیلی در ۹۲ تلاش هایی صورت گرفت تا شبیه احمدی نژاد باشد اما آرایش در یک نقطه فریز شد. ضمن این که هم قالیباف و هم جلیلی از رقبای رئیسی بودند و این یعنی هم تفاوت و هم ترجیحی برای خود قائل هستند. آن کاری که می توانند انجام دهند اینست که با میراث رئیسی با احترام برخورد کنند و با ملاحظه نقدی بر این دوره سه ساله وارد کنند وگرنه این که شبیه سازی نماییم آرا منتقل نمی شود.
یعنی در ائتلاف امکان دارد سبد آرا یکی شود؟
سبد آرا یکی نیست. کار خیلی پیچیده تر است. فیزیکی نیست که آرای یکی به دیگری اضافه شود. انتخابات باید بتواند یک منازعه را شکل دهد وقتی چنین شد آن وقت نحوه ارتباط با شرایط سیاسی و کیفیت امر سیاسی تعیین تکلیف می شود که هنوز چنین نشده هرچند استعدادهایی دراین زمینه هست ولی بالفعل نشده است. منازعه باید شکل گیرد و بعد مشخص شود کدام یک ظرفیت بیشتری در این منازعه خواهند داشت.
برگ برنده انتخابات پیش رو چیست؟
هم اکنون وقتی کیفیت کاندیداها این گونه است که سه نفر خیلی موضوعیت ندارند و فقط می توانند به کیفیت منازعات تا تضعیف منازعات دیگر یا کم کردن از آرای دیگران بدون آنکه این آرا به خودشان اضافه شود روبه رو هستیم و سه کاندیدای دیگر رأیی دارند که برای پیروزی کافی نیست. کسی که بتواند آن منازعه ای را شکل دهد که در مناظرات رخ خواهد داد و هم اکنون هم زمینه هایی برایش بوجود آمده آن وقت فضا متفاوت می شود. پس حالا سیاست ورزی خیلی تعیین کننده است تا مشخص شود چه کسی این منازعه را شکل می دهد و آنرا به صحنه اجتماعی می آورد و آرا را جذب نماید. حالا عمل سیاسی اهمیت دارد. شاید برای رئیسی در ۱۴۰۰ آنقدر این مورد اهمیت نداشت چون مبنای بالای از آرایی داشت که این امر آنقدر تحت تأثیر این موارد قرار نداشت.
تجربه انتخابات در جمهوری اسلامی نشان میدهد درست کسانی رئیس جمهور شده اند که در نگاه اول انگار بنا نبود که انتخاب شوند مثل خاتمی در ۷۶، احمدی نژاد در ۸۴ و روحانی در ۹۲
نسل جوان در انتخابات چگونه کنشگری خواهد کرد؟
مسیری را از نظر اجتماعی طی کردیم که تحت عنوان سیاست زدایی از آن نام می برم. بخشی نتیجه کارنامه عملی اداره کشور است و بخشی از تغییر زیست جهان جامعه ایرانی می آید که صورت بندی متفاوتی در زمینه هنجارها، ارزش ها و باورهای به وجود آورده است یعنی سیاست در کانون و اولویت توجه این نسل قرار ندارد. جامعه وقتی با امر سیاسی مواجه می شود رویکرد ابزاری دارد یعنی انتخابات هنوز بین افراد فعال و رسانه های اجتماعی جریان دارد و هنوز به توده عمومی کشیده نشده است. توده عمومی برای تأمین نیازها و مطالبات خود به صحنه می آید که اگر امر سیاسی نتواند مشکلات را حل کند، بهبود بخشد و نیازها را پاسخ دهد، رابطه با سیاست ضعیف می شود. این نسل بیشتر از نسل قبل تحت تأثیر این شرایط جدید قرار گرفت و کمتر از نسل های گذشته در معرض چشم اندازهای قوی اول انقلاب بودند امر سیاسی برایشان چندان موضوعیت ندارد.
نظر شما در رابطه با این گزاره که اکثریت مردم تماشاچی انتخابات هستند، چیست؟
تجربه انتخابات در جمهوری اسلامی برعکس اینست. درست کسانی رئیس جمهور شده اند که در نگاه اول انگار بنا نبود که انتخاب شوند. خاتمی در ۷۶، احمدی نژاد در ۸۴ و روحانی در ۹۲. در این انتخابات مساله مشارکت مطرح است. اگر گارد تحریم وجود ندارد مشارکت تحت تأثیر چه عواملی است تا بین آن عامل تعیین کننده و نقطه نزاعی که باید شکل گیرد و نمایندگی شود و کاراکترهایی که در انتخابات حاضرند چه ارتباطی برقرار است. اگر نزاع تحریم و مشارکت وجود ندارد معنایش این نیست که مشارکت در سطح بالا دردسترس است چون عوامل دیگر هم دارند کار می کنند که یکی اینست که کسانی که نامزد نهایی هستند کثرتی از پایگاه های اجتماعی را نمایندگی کنند. آیا این توان را دارند؟ اینجاست که کمی شورای نگهبان قابل ایراد است. می شد گاردش که نسبت به ۱۴۰۰ گشوده تر است را گشوده تر کند. لاریجانی هم اگر در انتخابات بود می توانست بخش دیگری از جامعه را نمایندگی کند. یا برخی استادان دانشگاه که مابین ثبت نام کنندگان بودند که نمی دانم چه چیزی نسبت به برخی که تایید شدند کم داشتند، می توانستند بخش های دانشگاهی پسند را وارد انتخابات کنند.


مساله دوم هم اینست که الگوهای رقابت چگونه شکل می گیرد تاتفاوت بین نامزدها بشکلی برجسته شود که مشارکت برای فرد موضوعیت پیدا کند. مثل انتخاباتی که در آن آقای جاسبی و هاشمی رفسنجانی حضور داشتند که تفاوت معناداری ایجاد نمی کرد و مشارکت در حدود ۵۰ درصد بود. این که کاندیداها بتوانند اتمسفری ایجاد کنند که انتخاب یکی از آنان موضوعیت داشته باشد در این انتخابات هنوز شکل نگرفته است.
نکته سوم هم که مهم ترین نکته است و با آن منازعه مرتبط می باشد اینست که انتخابات غیر از این که رقابتی باشد باید نتیجه بخش هم باشد تا افراد اگر مشارکت کردند در اوضاع و احوال زندگی آنان تأثیر داشته باشد. حالا بخشی از جامعه می گویند اگر یکی تا دو بار خطا کردیم و اوضاع بهتر نشد اشکالی ندارد اما اگر هربار که به گروه ایکس یا ایگرگ رای دادیم، زندگی بهتر که نشد هیچ بدتر هم شد، دلیلی برای حضور در انتخابات پیدا نمی نماییم. مبحث این بخش از جامعه هم لزوماً تحریم یا مخالفت با نظام سیاسی نیست. آن چه که سازوکار نظام انتخاباتی ما یا کاندیداها باید به آن پاسخ دهد اینست که انتخابات مهملی باشد تا انتخاب مناسب تو اوضاع و احوال زندگیت را بهتر کند. نامزدها باید اینجا نزاع سیاسی شکل دهند. باید صورت بندی از کاراکتر سیاسی خود و توانایی و ایده هایی که برای حل مشکلات دارند و تیمی که مقرر است به آنان کمک نماید عرضه کنند تا مخاطب احساس توانایی آنان را دراین زمینه درک کند.
جامعه در وضعیت آزمون و خطا نیست و می خواهد یک نامزد اطمینان بخش پیدا کند و هر نامزدی که از خود تجربه ای موفق و معقول نشان دهد که در مسئولیت کلان خود رضایت بخش عمل کرده، می تواند حس باور به توانایی را در مردم نسبت به خود افزایش دهد
- دراین زمینه برنامه محوری مهم می باشد یا تخریب گذشته؟

- بحث نقد نیست. باید سرجمع برندی که از خود ساختم و در انتخابات عرضه می دهم به مخاطب من احساس توانایی و اطمینان بخشی دهد که اوضاع زندگی او را بهتر می کند. یک کاراکتری که فراتر از خصوصیت های ظاهری احساس توانایی و پختگی و آزمودگی دهد. جامعه در وضعیت آزمون و خطا نیست و می خواهد یک نامزد اطمینان بخش پیدا کند. هر نامزدی که از خود تجربه موفق و معقول نشان دهد که مثلاً وقتی کارهای دیگری در سطح کلان برعهده داشته از پس آنها به شکل رضایت بخشی برآمده می تواند همان حس باور به توانایی را در مردم نسبت به خود افزایش دهد. ایده ها هم در این راه مهم هستند. دو تا سه ایده کلیدی ناظر به مساله پرابلماتیک جامعه هم دراین زمینه مهم می باشد. تیمی که کاندیدا با خود می آورد هم می تواند شمایی از کلیت دولتی که شکل می گیرد عرضه نماید و این هم به موفقیت کاندیدا کمک می نماید.
- کدام کاندیدا به این خصوصیت ها نزدیکتر است؟
هم اکنون همه آنان درحال ارتباط اولیه هستند و هنوز نسبت ها برقرار نشده و مشارکت تغییر چندانی قبل و پس از اعلام اسامی نداشته است و آرای هیچکدام هنوز تعیین کننده نشده است. جامعه درحال ارزیابی است که بخش مهمی هم از آن در مناظرات شکل می گیرد.
اگر نزاع در انتخابات بر کارآمدی باشد آن وقت امتیازات یکی برجسته می شود، امتیازات دیگری فراموش می شود، اگر نقطه نزاع سیاسی شد کارکردی نشد نیروی سیاسی می تواند بازتاب سیاسی از خودش داشته باشد امتیازات بیشتری دارد و محدودیت او هم کمتر است. اگر نزاع ایدئولوژیک شود نگاه می کنند چه کسی در این وضعیت موضوعیت بیشتری دارد.
بهترین نزاع کدام است؟
- اگر لاریجانی و جهانگیری بودند، کارآمدی نقطه اصلی نزاع می شد و الگوهای مختلف دراین زمینه بالا می آمد و توسعه گرایی رقابت اصلی می شد که چه کسی در کدام بخش موفق تر است.
نظرتان در رابطه با این شعارها چیست؟
برای ایران: برانگیزاننده نیست
دولت قرار، عدالت، ثروت و قدرت: ادبیات نامتناسب برای انتخابات
یک جهان فرصت، یک ایران جهش؛ هر ایرانی یک نقش باشکوه: شعر سپید
دولت خدمت: تکراری
دولت مردم و خانواده: بی ربط
خدمت و پیشرفت: تکراری




1403/03/26
11:13:34
5.0 / 5
208
تگهای خبر: ائتلاف , اقتصاد , انتخابات , ثبت نام
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۴
محفل